پنج روز
تب
بدحالی
و حالا حملات آسم
و کلی کار روی زمین مانده
تب
بدحالی
و حالا حملات آسم
و کلی کار روی زمین مانده
هر نوشته ای، فهم کاملش نیاز به دانستن بستر آن نوشته دارد. بستر خاطرات و نوشته های اینجا، ساحت افکار من است.
Posted by Mohammad KhoshZaban at ۰:۳۳
7 comments:
مثل این که آب و هوای جزیره بهت نمی سازه ها!
به مرتضی:
ممنون عزیز
ببین، شما یکی از اون مرتضی هایی هستی که میشناسم؟ از لیست بلاگهات که چیزی دستگیرم نشد!
قربانت
به سعید:
شک داشتی؟!
خدا بد نمیده!
احوالت به راه باشه همیشه .
دکتر امیدوارم زود خوب بشی... یکمی تو وبلاگت چرخیدم و هر چی بیشتر میخوندم بیشتر خوشم میاومد که شما اگرچه داری پزشکی می خونی اما دغدغهات صرفن پزشکی نیست و این خیلی خوبه، چیزی که من معمولن توی دوستای خودم یا دانشجوهای پزشکی خیلی کم میبینم و باهاش برخورد دارم. امیدوارم خودتو قلمت و وبلاگت همشه سبز باشید.
به میلاد:
خدا؟ بد؟ دادن؟ یعنی چی اونوقت؟!
محمد خان :
جمله در مطلقش مشکل نداره و در راستای کامنت یکی از دوستان بود .
وگرنه خودت که ما رو بهتر می شناسی.
ارسال یک نظر