اگه این چیزا رو الان ننویسم، احتمالا بعدا هم نخواهم نوشت.
- جمعه، برای اولین بار در عمرم، خون گرفتم، از یکی از همکلاسی ها!
- وقتی با ملت صحبت میکنم، دکتر یا مریض یا بیرون، دیگه کسی نمیفهمه خارجیم، می پرسن مال کجای انگلستانی؟
- خیلی بخش، باحاله، باید بنویسم حتما در موردش.
- صحبت با مریض ها و معاینه، خوبه، خوش میگذره، دارم یه مقداری از برخورد با مردم لذت میبرم. باید دید ادامه خواهد داشت، یا فقط نتیجه دو سال برخورد با کتابه!
- دو تا مقاله مدیریت مونده، فردا هم یه امتحان آسکی دارم.
- بله قربان، کلا شرم و حیا را قورت داده ایم، یه آب هم روش! (یکی از مسائلیه که خیلی سرش توضیح دارم)
فعلا همین
- جمعه، برای اولین بار در عمرم، خون گرفتم، از یکی از همکلاسی ها!
- وقتی با ملت صحبت میکنم، دکتر یا مریض یا بیرون، دیگه کسی نمیفهمه خارجیم، می پرسن مال کجای انگلستانی؟
- خیلی بخش، باحاله، باید بنویسم حتما در موردش.
- صحبت با مریض ها و معاینه، خوبه، خوش میگذره، دارم یه مقداری از برخورد با مردم لذت میبرم. باید دید ادامه خواهد داشت، یا فقط نتیجه دو سال برخورد با کتابه!
- دو تا مقاله مدیریت مونده، فردا هم یه امتحان آسکی دارم.
- بله قربان، کلا شرم و حیا را قورت داده ایم، یه آب هم روش! (یکی از مسائلیه که خیلی سرش توضیح دارم)
فعلا همین
8 comments:
بند آخر چه ربط منطقی داره؟
به امیر آزاد:
ها! اگه گفتی؟
آسکی یعنی ask i ؟
یعنی اینقدر لهجه پیدا کردی ؟لهجه داری؟
به میلاد:
- نه! یعنی OSCE، مال پزشکیه، خودت رو ناراحت نکن.
- وات دو یو مین؟!
شما data رو اول تلفظ کن ! بعد معلوم میشه لهجه داری یا نه !;)
به میلاد:
دَتا! خوبه؟
همش میگید مینویسم بعدا
الان بنویسید دیگه
خدا رو شکر که نزدیک امتحاناتمه
ارسال یک نظر