هر نوشته ای، فهم کاملش نیاز به دانستن بستر آن نوشته دارد. بستر خاطرات و نوشته های اینجا، ساحت افکار من است.
تو هم که داری قاطی می کنی!!!؟؟
به حمیدرضا:خسته میشم، ناراحت میشم، ولی هیچ وقت قاطی نمیکنم به امید خدا.
که آدم رو از "خودشون" منزجر میکنند;)
به خانم دکتر:اون گویا عادی تره، ولی در مورد من انزجار از خودم ایجاد شد!
http://www.youtube.com/watch?v=u9XpMB-a_Ew
چرا در مورد این پوفیوز و مناظره اش نمی نویسی؟!! یه کم فحش بده حالشو ببریم...
شبی که چشم هر عاقل سند بود،یکی قانون جنگل را بلد بود!ادب این سو، خرد این سو، در آن سوی،خری جو خورده در حال لگد بود...
چنین گفت کورش به محمود مشنگ:که ای چشم و ابرو و کاپشن قشنگ! که از شرم گفتار و کردار تو،جهان بر همه پارسیان گشته تنگ!
آن کس که طویله ها جوابش بکنند،کمتر ز خر مرده حسابش بکنند،این امت درمانده آلوده به جهل،ترسم که دوباره انتخابش بکنند!
ارسال یک نظر
9 comments:
تو هم که داری قاطی می کنی!!!؟؟
به حمیدرضا:
خسته میشم، ناراحت میشم، ولی هیچ وقت قاطی نمیکنم به امید خدا.
که آدم رو از "خودشون" منزجر میکنند
;)
به خانم دکتر:
اون گویا عادی تره، ولی در مورد من انزجار از خودم ایجاد شد!
http://www.youtube.com/watch?v=u9XpMB-a_Ew
چرا در مورد این پوفیوز و مناظره اش نمی نویسی؟!! یه کم فحش بده حالشو ببریم...
شبی که چشم هر عاقل سند بود،
یکی قانون جنگل را بلد بود!
ادب این سو، خرد این سو، در آن سوی،
خری جو خورده در حال لگد بود...
چنین گفت کورش به محمود مشنگ:
که ای چشم و ابرو و کاپشن قشنگ!
که از شرم گفتار و کردار تو،
جهان بر همه پارسیان گشته تنگ!
آن کس که طویله ها جوابش بکنند،
کمتر ز خر مرده حسابش بکنند،
این امت درمانده آلوده به جهل،
ترسم که دوباره انتخابش بکنند!
ارسال یک نظر