tag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post3545584487763112963..comments2023-04-13T13:02:22.109+01:00Comments on .: خاطرات یک دانشجوی پزشکی :.: مسئله صفات، خدای محدود و شمه ای از مادیگریMohammad KhoshZabanhttp://www.blogger.com/profile/15692070928270304437noreply@blogger.comBlogger8125tag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-59288651433094606822009-02-21T21:02:00.000+00:002009-02-21T21:02:00.000+00:00به Saban:* در مورد بقای انرژی، دوباره هم میگم. کسی...به Saban:<BR/>* در مورد بقای انرژی، دوباره هم میگم. کسی نمیخواد که تو قسم بخوری که بقای انرژی صحیحه، ولی<BR/>1- اینکه قبول کنی که ناصحیحه خیلی چرته<BR/>2- بدون که با این قبول نکردن تو، مسئله حل نشده<BR/>3- این یه راه حل و توجیهه. فعلا هم جواب داده، اگه دادگاه بری و قاتل خدای نکرده یه عزیزت بگه که من شلیک نکردم، یه گلوله ناگهان از عالم غیب اومد و کشت (مثل کشتن سعد بن عباده که اون خلفای علیهم ما علیهم به گردن جنیان انداختن که صداشون هم شنیده شد!) خودت قبول نمی کنی. (یعنی قبول داری بقای انرژی رو)<BR/>* اما در مورد دیدن خدا، و لم أعبد ربا لم أره - میرسم بهش إن شاء الله.<BR/>* در مورد توضیح فهمیدن، قصه، اون قصه احساس لب پرتگاهه. برای یک دقیقه، نه بیشتر(!)، فرض کن مادی باشه. چون الان غیر مادی فکر میکنی، فکر میکنی که مادی بشه دیگه جالب نیست، یا ارزش نداره؟ در مورد این مینویسم، ولی واقعا چرا نه؟ مگه مثلا میل جنسی، مادی نیست؟ آیا از کششش کم میشه قبول این مسئله؟ مشکل اینه که عادت کردیم بعضی چیزا رو "روحانی" ببینیم. چرا خب؟ واقعا چرا؟ اگه نباشه چی میشه؟ این اصلا "عمرا" نیست.<BR/>* قصه، قصه اون آدماییه که درست قبل از ارسال اسپوتنیک، میگفتن که نه، نمیشه، آسمان سقف داره، حرم عفاف ملکوته، و ... یا حتی زمین صافه (باور نمی کنی نه؟ میدونی هنوز هستن؟) فیلم Contact رو دیدی دیگه، نه؟ واقعا چرا؟ ما این همه چیزای غیر قابل توضیح رو توضیح دادیم، به "فهم" هم میرسیم (و البته تا حدی رسیدیم)، توکل بر خدا.<BR/>قربانتMohammad KhoshZabanhttps://www.blogger.com/profile/15692070928270304437noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-49956295518805022902009-02-21T19:20:00.000+00:002009-02-21T19:20:00.000+00:00لازم به ذكر مي دانم اين نكته را كه: من يه عااااالم...لازم به ذكر مي دانم اين نكته را كه: من يه عااااالمه از اين عرايض شما حظ وافر مي برم و احيانا اين مطالب - به نگاهي - معاندانه را از سر نقد سالم و مفيد مي نويسم؛ باشد كه مفيد باشد و احيانا شفاف سازي انجام گيرد. عملا بر حسب مقتضي از تعاريف كرامات وافره صرفنظر مي نمايم. اين را در هر متني كه من مي نويسم در نظر داشته باش، برادر.<BR/>• از اين محيط يه كم بيايم بيرون... تو واقعا ديدنت رو به خدا نسبت نمي دي؟! (به اين معنا كه گاهي اوقات ديدن ما را به او رهنمون مي شود...)<BR/>• تا وقتي بخواي ادعا كني كه به واسطه جهل و وهممون به ماهيتي به نام خدا پناه نبريم، قبول. اما ببينم شمايي كه دو كلوم اضافه تر مطلب ياد گرفتي، مي توني به ما بگي در اثر چه اتفاقاتي سيگنال هاي عصبي ارسال شده به مغز به فهم تبديل ميشن؟! به گمونم عمراً... يه وقت به اين سعي و خطا هاي تجربي (Science) غره نشي برادر! اونقدر ها هم نميشه همه چيز رو به آنچه به آن ماده مي نامند نسبت داد.(مگر بيايي و ملائكه و دم و دستگاه خلقت و ... را نيز كلا در قلمرو ماده بياوري كه البته من از اين كار ناراحت نميشم.) در اين صورت نبايد انتظار داشت همهبرهم كنش ها رو آدم به كمك Science بفهمه...!سيد عباس بني هاشمhttps://www.blogger.com/profile/07777938975010108925noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-90453331303394920082009-02-21T18:50:00.000+00:002009-02-21T18:50:00.000+00:00به محمد عزيز:قانون بقاي انرژي صرفا يك مدل سازي فرض...به محمد عزيز:<BR/>قانون بقاي انرژي صرفا يك مدل سازي فرضيه - تا اون جاهايي كه تا الان مسائلمون رو جواب داده بايد ازش استفاده بكنيم.- هيچگونه اثباتي فكر نكنم براش كرده باشن و يه جورايي نخواهند توانست...<BR/>(اشاره به ايكه گفتي:روشنه که هیچ دلیلی برای پذیرفتن مورد اول نداریم...) اگرچه براي كسي كه بخواد به اين مدل پايبند بمونه، مورد دوم خیلی منطقی تر به نظر میاد و با مشاهدات قبلي سازگار تر...سيد عباس بني هاشمhttps://www.blogger.com/profile/07777938975010108925noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-55712499706545594932009-02-10T21:06:00.000+00:002009-02-10T21:06:00.000+00:00به علی:عالیه، منتظرم.منتها یه نکته ای، لزوما مجبور...به علی:<BR/>عالیه، منتظرم.<BR/>منتها یه نکته ای، لزوما مجبور نیستی جواب بدی، شاید احساس کردی داری به سمت لبه پرتگاه خم میشی، فشاری که به پات میاری که برگردی به حالت اول، نگذار که جواب اینجا باشه.<BR/>خدا رو چه دیدی، شاید بعد خوندنش، به فکر فرو رفتی، یا قانع شدی.<BR/>تلاش نکن جواب بدی، تلاش کن "نظر" بدی. این تأثیرش خیلی مثبت تره.<BR/>قربانتMohammad KhoshZabanhttps://www.blogger.com/profile/15692070928270304437noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-39383626638741476782009-02-10T11:24:00.000+00:002009-02-10T11:24:00.000+00:00سعی میکنم که بخونم و جواب بدم. انشاالله.سعی میکنم که بخونم و جواب بدم. انشاالله.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-34492695283245659392009-02-10T11:23:00.000+00:002009-02-10T11:23:00.000+00:00راستش رو بگم. این پست و پست قبلیتو هنوز نخوندم.راستش رو بگم. این پست و پست قبلیتو هنوز نخوندم.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-37438065412560542002009-02-10T10:07:00.000+00:002009-02-10T10:07:00.000+00:00به علی::)خیلی جدی میخوام که تلاش کنی، تلاش کنی، بر...به علی:<BR/>:)<BR/>خیلی جدی میخوام که تلاش کنی، تلاش کنی، برای یک دقیقه این تصور رو بکنی. این دیواری که واسه خودت درست کردی خیالیه، باور کن وجود خارجی نداره.<BR/>ولی اگه فکر میکنی جایی اشتباه کرده ام، حتما بگو.<BR/>قربانتMohammad KhoshZabanhttps://www.blogger.com/profile/15692070928270304437noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-2570949012687538820.post-8854540370517854652009-02-10T03:33:00.000+00:002009-02-10T03:33:00.000+00:00حیف که حوصله ندارم بحث کنیم. :)حیف که حوصله ندارم بحث کنیم. :)Anonymousnoreply@blogger.com