۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

Obituary

اتفاقات من رو تغییر میدن
و بعد از تمام شدن زلزله، و در حین رخ دادن پس لرزه هاش، وقتی میخوام خودم رو آروم کنم، میخوام پناه ببرم به اون افکاری یا زمزمه ها یا اشعاری که قبلا آرومم میکرد متوجه میشم که اون اتفاق، فقط "برای" من نیفتاده، "در" من هم افتاده
انگار دیگه من، اون محمد قبلی نیستم
محمد، مرده.
رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات

پ.ن. متشکرم ازت، دوستی که از راه دور تماس گرفتی. متشکرم، بیش از اونی که فکر کنی.

4 comments:

دکتر اسماني گفت...

.............
الان منظورتون همون مرگ بيمارتونه!؟؟
راستي ما صلوات و فرستاديم :دي!

یکتا گفت...

سلام
پسر خوبی بودی . خدا بیامرزتت.....

یکتا گفت...

بی شوخی !
امیدوارم همیشه در جهت مثبت و سازنده تغییر داشته باشید ......
و همیشه زنده باشید.........

Mohammad KhoshZaban گفت...

به دکتر اسمانی:
بله