۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

دو توصیه

بیمارستان: آقای محترم، لطفا وقتی با همسرتان تشریف می آورید پیش دکتر، خفه خون بگیرین، اون کسی که مریضه حرف بزنه.

مترو: خانم محترم، لطفا وقتی مویتان را دم اسبی بسته اید، موقع حرکت سرتان توجه داشته باشید که چشم و چال مردم در نیاید.

پانوشت: این کتاب memetics دیگه آخرشه. به طرز عجیبی رو هوام. شاید یه بخشیش رو نوشتم اینجا.
پانوشت 2: 13 آبان گذشت و من توفیق در خیابان بودن نداشتم. بالاخره توفیقی است که به هر کس ندهند...

3 comments:

ناشناس گفت...

آقا شما خودتو ناراحت نکن بهش میگم

دفترها گفت...

سلام؛ به طور اتفاقی گذارم به وبلاگ شما خورد..توصیه اول رو خوندم بعد از چند هفته ای به شدت خندیدم...زنده باشی.

ناشناس گفت...

ha ha ha
بامزه بود.
حتما بنویس
i am waiting
plz