۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

Inured

این متن، شاهکار نیست؟ نویسنده اش، نویسنده کتاب Contact ـه، همون که بر اساسش اون فیلم خارق العاده ساخته شد.

In some respects, science has far surpassed religion in delivering awe. How is it that hardly any major religion has looked at science and concluded, "This is better than we thought! The Universe is much bigger than our prophets said, grander, more subtle, more elegant. God must be even greater than we dreamed"? Instead they say, "No, no, no! My god is a little god, and I want him to stay that way."
Carl Sagan
واقعا چرا؟ این چه محافظه کاری متعفنیه که حتی حاضر نیستن بشنون، اون زیبایی خارق العاده ای که علم برای ما به ارمغان آورده؟ اصرار دارن که خداشون، همون خدای محدودی که براشون جای خالی عدم توانایی تصمیم گیری، و عدم توانایی فکر کردن رو پر میکنه، به همون سفت و سخت بچسبن؟
چرا واقعا؟ چرا؟ چرا اون فرستاده ای که میگه از من بپرسید، که من آگاهترم به راههای آسمان، از راههای زمین، ازش می پرسن که تعداد موهای ریش من چند تاست؟
و امروز، به جای گوش دادن به داروین، به اینتشتین، به فیزیک، به جای محو شدن در فیزیک، میگن نه، خدا از زمین، یه هو خاک به هم چسبونده و شده آدم. این راحت تره، این بهتره واسه خدای من. مغز؟ مهم نیست، گیر نده، نپرس، ندان! هیچ کس نباید سوال کنه چگونه؟
چرا افول کردیم؟ یاد اون عالم علیه ما علیه می افتم، وقتی داعیه داران دین امروز رو می بینم:
از مالک بن أنس پرسید در تفسیر آیه "الرحمن علی العرش استوی". گفت یعنی خداوند بر عرش استقرار دارد. پرسید استقرار خدا بر عرش چگونه است؟ عصبانی شد و گفت: "الإستواء معلوم و الکیفیة مجهول و الإیمان به واجب و السؤال عنه بدعة" قصه، قصه اینهاست، که سوال جدید پرسیدن، برایشان جرم است. چرا؟ چون به لرزه می افتند. یا درونا میلرزند، یا از دست رفتن مقام اجتماعی رو میهراسند، یا هر دو.
و بدبختی، و اونچه که درون آدم رو میسوزونه، اون کسایی هستن که کورکورانه، به خاطر امیال دیگران، حاضرن خودشون رو نابود کنن:

... And many of them are so inured, so hopelessly dependent on the system that they will fight to protect it.
The Matrix (1999)
پانوشت: مقلوب بودن (دارای حروف برابر) inured و ruined، خیلی حرفها داره... یاد اون جمله عالی se7en می افتم: we are not what was intended
پانوشت 2: بله، اعصابم شدیدا به هم ریخته از دست حماقت این آدما...

3 comments:

ناشناس گفت...

خدا شما رو برای بشریت حفظ کنه.
این هایی که مثال می زنی ازشون , نگاهشون به دین مسیحیت و غیره بوده نه به دین ما . در دین اون ها واسطه ها هر چه قدر که بخوان پاشونو در دین دراز می کنن , ولی دین ما چی ؟
مگه دین ما اجازه داده کسی پاشو فراتر بزاره !
من به شخصه خدامو از روی قسمتی احساس( خواب و ترس و شب احیا و نجات از یک خطر و مرگ اطرافیان و این چیزا ) و قسمتی عقل( همون برهان های زیادی که هست از قبیل علیت و نظم و ...که البته این جنبه ضعیف تره ) می شناسم . این هارو هم از واسطه ها نگرفتم چون اکثرا محتاج نون شبشون یا نگران از خالی شدن زیر پاشون هستند و بخاطر اون دین تبلیغ می کنن .
این هایی که مثال میاری همه طرف صحبتشون کشیش ها و امثال اون هان ,اون هم حق دارن .
فعلا تنها کسی که در دین ما طرز فکر نو آورده و اصلا حرفش کنار زدن واسطه ها بوده دکتر سروشه که اونم بنده خدا احتمالا الآن سیراب شده و ساکت . راه دیگری هم برای یافتن خدا پیدا نکرده ام ! مگر اینکه یک پیامبر دیگه بیاد که فکرش پاکه و درست فکر می کنه و تار عنکبوت ها رو کنار بزنه , در غیر این صورت همینیه که هست , زندگی سخته همینم که دارم شکر!

Mohammad KhoshZaban گفت...

به ...:
بشریت!!! کلی خندیدم اخوی!
من از لحاظ سیاسی واسه سروش احترام قائلم، به لحاظ اعتقادی، بدجوری تعطیل میزنه.
یا علی

ایمان محمدی گفت...

delivering awe
قشنگ بود