۱۳۸۷ بهمن ۷, دوشنبه

Philosophy of Science

کلی که فکر کردم، دیدم قبل از اینکه اون "تذکر" رو بدم، لازمه که تکلیفم رو با علم (science) روشن کنم. یه کم این پست باری فکری فلسفیش بالاست، و احتمالا به درد کسی میخوره که فلسفه علم خونده یا در موردش فکر کرده.

1- اتفاقاتی که در محیط ما می افته رو در قدم اول میخوایم توضیح بدیم، چند تا انتخاب داریم:
- یکی اینکه بگیم قاعده ای نیست. همه چیز صد در صد تصادفیه و اصلا امکان "پیش بینی" وجود نداره. بله، عقلا هیچ وقت نمیشه این رو رد کرد، اثبات هم نمیشه کرد. ولی یه نکته مهم هست، اونم اینه که چند درصد احتمال داره که این درست باشه؟
- راه دوم اینه که بگیم یه نفر با اختیار پشت این ماجراست و داره با قاعده همه چیز رو پیش میبره. یه چیزی تو مایه های اون پادشاه تو شازده کوچولو که به خورشید امر میکرد که سر فلان ساعت غروب کنه. این رو هم نمیشه رد کرد، نمیشه هم اثبات کرد. ولی این راه حل اقلا معتقده که قاعده ای هست.
- راه سوم، اون راهیه که گالیله شروع کرد و نیوتون به بار نشوند. راهی که میگه این اتفاقات نه تنها قاعده مند و قابل پیش بینی هستن، که از روابط ریاضی میشه برای توضیح و "پیش بینی" اتفاقات آینده استفاده کرد. این مسئله "پیش بینی" خیلی مهمه. حیرت انگیز نیست که توپی رو به هوا پرت میکنیم، و میتونیم بگیم کی به زمین میخوره؟ حیرت انگیز نیست که زمان خسوف و کسوف و بارش شهابی و ... رو میتونیم پیش بینی کنیم؟ رو این یه کم تأمل کنین.

2- رابطه علی، در مورد پدیده های خارجی (با وجدانیات فعلی) قابل اثبات نیست، چرا؟ یه چوب رو به یه جعبه فشار میدیم، جعبه جلو میره. ممکنه تصادفی باشه، ممکنه ... بله. ولی اینجا میگیم یه رابطه علی هست. چرا؟ اساسا چرا انسان گرایش به پیدا کردن این روابط داره؟ طبیعیه، اون حیوانی که بین صدای پا، و نزدیک بودن یه حیوانی به خودش رابطه برقرار میکنه، شانس بقای بیشتری داره دیگه.
- برای چه چیزایی روابط علی قائلیم؟ برای توصیفاتی که معمولا با هم هستن. سوزن، درد. آب، رفع تشنگی و ...
- اساسا چرا روابط علی رو مطرح میکنیم؟ برای اینکه به بچه مون، یا حتی برای خودمون، هزار بار توضیح ندیم. این یه جور انتزاع کردنه، هر چیزی که به چیز دیگه برخورد کنه، باعث حرکت یا برگشتن اون چیز میشه. نمیشه که یه سنگ به یه سنگ دیگه بخوره و همونجا متوقف شه. درسته که عقلا هیچ وقت نمیشه گفت نمیشه، ولی احتمالش اونقدر کمه که اصلا بیخیال.
- ممکنه بعضی روابط علی که فکر میکردیم درسته، غلط از آب در بیاد. یه مثال مشهورش واکسن MMR و بیماری اتیسم (Autism). اولش مردم فکر کردن که این واکسن موجب این بیماری میشه، ولی در واقع پیدا شد که نه، بر حسب تصادف، سنی که این واکسن رو میزنن، همون سنیه که اتیسم خودش رو نشون میده.
- چطوری روابط علی اثبات میشن؟ واقعیت اینه که هیچ جور. معمولا یا از استقرا استفاده میشه، یا از استقرای عکس نقیض یا از استفاده از بقیه روابط علی.
- این خیلی نکته مهمیه که نمیشه (با این وجدانیات فعلی) هیچ رابطه علی رو در این دنیای خارج ثابت کرد. ولی رد هم نمیشه کرد. مهم اینه که ولی میشه "احتمال صحت رابطه علی" رو مطرح کرد.

3- علم (science) در واقع پروسه مشاهده، حدس تئوری، و آزمایش اون تئوریه. بله، علم هیچ چیزی رو ثابت نمیکنه، میتونه یه چیزایی رو رد کنه (نشون بده که رابطه علی وجود نداره) ولی چند تا خاصیت خیلی خوب داره:
- یکی اینکه به ما اجازه میده یه آزمایشاتی طراحی و اجرا کنیم، که بنیادی ترین تصوراتی که احساس میکردیم درسته رو نشون میده که غلطه. مثلا پیوسته بودن کمیت انرژی، قانون بقای ماده و ...
- دوم اینکه به ما یادآوری میکنه، که راحت هر حرفی رو نپذیریم به عنوان رابطه علی. بله، اگه میخوای چیزی غیر از علم (science) رو بپذیریم، حواسمون باشه که از کجا میشه بهش مطمئن شد. این خیلی نکته مهمیه. صرف اینکه طرف مقابل ما حرف زد، و ما شنیدیم حرفی رو، اثبات نمیکنه که حرف، حرف اونه، ممکنه توهم بوده باشه! ولی ما کسی که اینطوری فکر کنه رو احمق میدونیم. یعنی یه حدی از اطمینان، رو خیلی راحت می پذیریم.
- ولی همیشه حواسمون باشه، اگه اثبات نشده چیزی، با مواظبت باهاش راه بریم و اگه کلی از شرایط اولیه عوض شد، راحت معتقد نباشیم که صحیحه. مثلا مطلق بودن زمان رو وقتی سرعت چیزی خیلی میره بالا، نباید روش تأکید میداشتیم، چون در اون شرایط آزمایش نکرده بودیم.

4- دادگاه، خیلی مسئله مهمیه. اگه کسی تو دادگاه بگه که من این ماشه تفنگ رو کشیدم، بدون هیچ هدفی به سمت فلانی، نمیتونستم اثبات کنم که شلیک میشه که. این عذر قابل قبولی در دادگاه نیست. جامعه بر این مبنا سنگ رو سنگش بند نمیشه. قاضی هیچ وقت نمیگه بله، این شاهد این رو دیده، ولی ممکنه نور از یه صحنه دیگه به صورت منحنی به چشمش خورده باشه و یه صحنه دیگه رو دیده! تو دادگاه، علم (science) با توجه خیلی جدی به محدودیت هاش، تنها وسیله ایه که داریم برای استفاده. برای کسایی که گیر میدن به این مسئله، بله، علم (science) چیزی رو ثابت نمیکنه عقلا، ولی در ازاش، اگه ملاک اثباتت اینقدر دقیقه، همه جا این ملاک رو داری دیگه؟
- تصور بکنین، صد تومن پول دارین تقسیم میکنین، طرف 30 تاش رو به شما میده، 30 تاش هم جلو خودشه، بعد میگه احتمالا باقیش بخار شد! میگین لابد شده دیگه، و پا میشین میرین.

5- بله، برای مسائل عقلی، باید سفت و سخت محکم بود پای اثبات ها و عقلی پیش رفت. همونطور که مبانی ریاضی رو قدم به قدم پیش میریم و چیزایی که بدیهی ممکنه به نظر بیاد رو اثبات میکنیم. ولی در زندگی عادی، ملاک ما واسه قبول، اینقدر ها هم بالا نیست. راستی، چرا اینقدر در اثبات مبانی ریاضی گیر میدیم؟ چون میخوایم همین اصول رو یه جاهایی به کار ببریم، که دیگه هیچ حسی نسبت به بدیهی بودنشون نداریم مثلا ده به توان بیست؟!!! اصلا حسی نسبت به این عدد ندارم. این خیلی نکته مهمیه.