۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه

درد، در انسان و حیوان

محض اطلاع، شدیدا دارم با Neuroscience حال میکنم. خیلی باحاله. یه اتفاقاتی توش میفته که واقعا عجیبه.
- مثلا کسی که دست خودش رو که به بدنش وصله، نمی شناسه! میگه این دست کیه؟!
- یا مثلا کسی که نمیتونه احساساتش رو بیان کنه.
- یا کسی که نمیتونه حرف بزنه، ولی میتونه راحت بنویسه، یا بخونه. خیلی عجیبه!
یه نکته جالب هم امروز داشتیم. کلا نگران بودن و این چیزا تو آدم، تو لوب جلویی (Frontal Lobe) مغزه، که تو اونایی که برداشته میشه، خیلی بی خیال میشن و کلا نگرانی خاصی ندارن! حالا یه بیماری هست که توش بیمار تمام احساس های بدنش رو به صورت درد حس میکنه و خیلی شکنجه میشه، تصور بکنین، همینجوری درد دارین! اونوقت اینا خیلیاشون خودکشی میکنن. حالا واسه اینا که لوب جلویی رو بر میدارن، میگن هنوز درد داریم، ولی دیگه اذیت نمیشیم، مهم نیست برامون. بعدش استادمون گفت که واسه همین، خیلی مطمئن نیستیم که حیوانات هم مثل ما "درد" حس میکنن یا نه. چون لوب جلویی تقریبا ندارن، تو انسان خیلی این لوب پیشرفته است. یعنی احتمالا واسه حیوانات، درد، یه حسه، لزوما زجرآور نیست.
محض اطلاع دوستانی که برای گیاه خواری محض و مجاز نبودن گوشت، استدلال میکنن.
راستی، تا یادم نرفته، گوشت زیاد نخورین، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند شکم هاتون رو قبرستان نکنین. (صدقه علی الراوی)

10 comments:

علی گفت...

خیلی خوبه. شاید به خاطر اینه که حیوانات مثل ما گریه نمیکنند.

Mohammad KhoshZaban گفت...

به علی:
البته قضیه گریه متفاوته، ولی حیوانات گریه میکنن. تا حالا ندیدی؟

ناشناس گفت...

فرق گریه چیه؟

Mohammad KhoshZaban گفت...

به علی:
هنوز نخوندم کامل، ولی میدونیم هر دو مون که گریه فقط مال درد نیست. الان حدس میزنم مال هر وقتیه که احساسات غلیان میکنن. گاهی اوقات گریه از شادی داریم، گاهی از سر هیجان، و ...
واسه همین، فقط متعلق به درد نیست.
البته میگم، هنوز نخوندم!

ناشناس گفت...

خوب مگه نمیگی درد رو حس میکنند ولی بیخیالن. خب این بی خیالی مگه از احساسات نیست؟ گریه هم خودت گفتی که از غلیان احساساته.

ناشناس گفت...

گير دادين ها!

Mohammad KhoshZaban گفت...

به علی:
ببین، احساس، با درد متفاوته. یعنی میتونه یه احساسی خیلی شدید باشه و تورو به گریه بندازه، ولی تو اصلا درد نداشته باشی.
مگه الان تو وقتی گریه میکنی، چقدرش به خاطر درده؟
اما در مورد اینکه نگرانی هم حذف میشه، و نتایج اون، (اگه واقعا کامل حذف شه) نمیدونم. خیلی پیچیده است.
توصیه ای که میکنم، اینه که بسیاری از مفاهیمی که الان به هم چسبیده می بینی، لزوما به هم چسبیده نیستن.
مثلا بعضی هستن که دستشون رو تکون میتونن بدن (با اراده خودشون) ولی میگن این مال من نیست!
باحاله نه؟

Mohammad KhoshZaban گفت...

به امیرجون:
شما ببخشید!

ناشناس گفت...

salam mohamad jan!khoobi eidetam mobarak!vali baba heivoonaro ke aziat mikoni dar miran!vaghti khodam ie gorbaro ba sachme too bacheghi zadam o badanesh soorakh shod az jash parido ta 2 saate miomio mikard einghad delam sookht!yadesh bekheir!

Mohammad KhoshZaban گفت...

سلام مجتبی
عید تو هم مبارک
ببین، در رفتن، متفاوته با درد. گفتم که، احساس میکنن، پاسخ هم نشون میدن، ولی اینکه درد دارن یا نه، یه چیز دیگه است.
حالا بگذریم، خجالت نمیکشی گربه میزدی بچگی؟ چی چی یادش بخیر؟ ;) بذار بیام ببینمت، دوباره یه شب بریم کوه!
قربانت