۱۳۸۷ آبان ۱۴, سه‌شنبه

چند تا فکر

امروز امتحان رو دادم و یه کم الان آزادم. آخیش...
یه مسئله ای به فکرم رسیده، فرض کنین میدونین که کسی مثلا محل کارش مرکز شهره و از خونه اش پا میشه میره مرکز شهر با ماشینش و ماشینش رو یه جایی پارک میکنه. حالا شما هم محل کارتون اونجاست (فرض 1) یا دارین میرین اونجا واسه یه کاری، اونم فقط امروز (فرض 2) حالا، قانونا صحیحه که شما اونجا پارک کنین و اون بنده خدا مجبور شه بگرده دنبال جای پارک، ولی اخلاقا چطور؟ در هر کدوم از فرض ها، یعنی یه کاری بشه که هر روز زودتر برین و طرف دورتر پارک کنه یا دنبال بگرده (فرض 1) یا فقط امروز که کار دارین (فرض 2).
البته اگه نتیجه این بشه که دلمون بسوزه و پارک نکنیم، دلیل بر این که طرف حقی داره نیست ها، دلسوزی ماست. خوشم نمیاد از اینا که طلبکار دلسوزی مردمن واسه خودشون.

پانوشت 1: واسه چند نفر چند تا نامه عقب مونده دارم، توکل به خدا، ببینم این چند روز میرسم یا نه.
پانوشت 2: در مورد ماجرای کردان واقعا حرفی بیش از اونی که هست ندارم.
پانوشت 3: در مورد افتیضاح مجلس تو این ماجرا از این جمله اینجا خوشم اومد: "ثالثا، مجلسی که نمی‌دانست دارد به چه کسی رای می‌دهد، دارد وزیر را به خاطر اشتباه خودش - مجلس - استیضاح می‌کند. یکی نیست این مجلس را استیضاح کند؟"

6 comments:

ایمان محمدی گفت...

اون چیزی که ممکنه حکم به پارک نکردن بده، اخلاق نیست، ازخودگذشته‌گیه. کسی که ازخودگذشته‌گی نمی‌کنه کار غیراخلاقی‌ای نکرده. سؤالت درست مثل اینه که بپرسیم آیا اخلاقاً صحیحه که وقتی تو صف اتوبوس کسی پشت ماست ما زودتر سوار شیم؟ خب معلومه که صحیحه.

Mohammad KhoshZaban گفت...

ولی اگه پشت سرت یه پیرزن خسته باشه، چی؟ کار غیر اخلاقی ای کردی دیگه!
سوال من هم همینه، یه بنده خدایی باید کلی بگرده و اون همیشه اینجا پارک کرده، میشه؟! یه جوریه! اگه با خودت این کار رو بکنن، نمیگی give me a break؟

ایمان محمدی گفت...

نه والا! خب همیشه اون‌جا پارک کرده باشه! سو وات؟ مگه این حقی رو ایجاد می‌کنه؟ خب کار داشته باشه، من هم کار دارم، چه بسا کار من مهم‌تر باشه! این که یه چیزی مدت‌ها یه جوری بوده مگه دلیل بر چیزی می‌شه؟ حرفم اینه که این کار «غیراخلاقی» نیست.

Mohammad KhoshZaban گفت...

به ایمان:
یه جورایی احساسیه. من اگه مثلا همیشه ببینم که سر فلان جلسه، یه نفر زودتر از همه میاد و یه جای خوبی مینشینه، اگه از اون هم زودتر بیام، نمیرم جای اون بشینم. نمیتونم، یه احساس بدی دارم. نمیدونم، شاید تلقینی باشه، ولی در هر صورت تا وقتی که احساس بدی دارم، نمیتونم اونجا بشینم!

ایمان محمدی گفت...

آهان! این شد. این رو قبول دارم.

Mohammad KhoshZaban گفت...

من مخلصم!