۱۳۸۷ مهر ۶, شنبه

اعتقادات - روحیات

1- یک سناریوی جالب:
اگه رئیس بخش جراحی اشتباه کشنده بکنه، چه باید کرد؟ مثلا مست بیاد سر عمل. به کی بگی؟ و آیا اگه به نظام پزشکی خبر بدی، میتونی اثبات کنی؟ آینده خودت چی میشه؟ و حالا اگه اومد و بهت قول داد که دیگه قول میده این اتفاق نیفته چی؟

2- این خصوصیت جالبیه که بعضی ها دارن. وقتی می بینن که کسی داره یه حرفی میزنه که اینا مطمئنن اشتباهه، کاری باهاش ندارن و با یه لبخند رد میشن. من آرزو میکنم ای کاش به تعداد این آدم ها، وقت داشتم و به تک تکشون توضیح میدادم اشتباهشون رو. کار کدوممون درسته؟ شاید کار اونا، ولی من برام سخته که تعیین مصداق کنم که یکی غیر قابل بازگشته، یا جاهله (و إذا خاطبهم الجاهلون، قالوا سلاما)، یا به قول شریعتی خودش رو به خواب زده، خواب نیست.
مثلا این (برای اینکه به لینک برین، به پانوشت دقت کنین) رو حوصله کردین بخونین، اونقدر پر از شر و ور های تاریخیه، و با چنان لحن عالمانه نما (pseudo-intellectual) ای نوشته شده که آدم حال تهوع بهش دست میده. از بین کامنت هایی که براش گذاشتن، دو تا از کامنت ها توجهم رو خیلی جلب کرد. خودش تو یه کامنت نوشته که:
راستش اینکه کسی روزه بگیرد یا نگیرد برایم چندان مهم نبود حتی دوستان خیلی خوبم در اینجا روزه میگیرند و من تا به حال نشده بود تلاش کنم نظرشان را عوض کنم ولی بعد یاد خودم افتادم... من هم اینهمه سال ماه رمضون ها روزه گرفتم ... بیخود گشنگی و تشنگی کشیدم... فقط از سر دوستی می گم خیلی جدی نگیرید.
دو نفر کامنت گذاشته بودن که حال کردم، یکی این عزیز، که با این حدیث حضرت امیر(ع)، من رو به یه دوران خاصی برد، روزی که اولین بار این حدیث رو خوندم، ابراهیم، سر رسید نهج البلاغه ام یادته؟
بسا روزه داري كه از روزه‏اش جز گرسنگي و تشنگي ندارد، بسا نماز گزار و قائمي كه از قيامش جز بيداري و رنج ندارد. خوشا خواب هوشمندان عاقل و افطارشان.
این عبارت آخرش، عربیش اونقدر زیبا بود که یادم هست: حبّذا نوم الأکیاس و إفطارهم
یه نفر دیگه هم این دختر خانم بود، که شاید اگه مستقیم بلاگش رو میدیدم، خیلی خوشم نمی اومد، خوشحالم که فهمیدم که چنین تیپ آدمهایی هم هستن، کامنتش این بود:
نمی گم براتون تاسف می خورم، اما می دونم که شما به حال ما روزه گیر ها تاسف می خورید، کاری نداره! مگه همش چقدر تا آخرش مونده؟ فوقش پنجاه سال! اگه ما راست گفته باشیم که هیچ! خوش به حالمون! اما اگه شما راست گفته باشین این گشنگی کشیدن ما دیگه اجرش کمتر از مانکن ها و هنر پیشه های هالیوود نیست! اندام و میزون می کنه!!! لوووول
نکته: برای کسایی که نمیدونن "لول" یعنی چی، همون LoL است که مخفف lots of laughs یا laughing out loud می باشد!
این استدلال، استدلال نیست، فقط حکم جمع کننده بحثی رو داره که به جدال کشیده: که آخرش، تو حال کردی، من هم حال معنوی کردم. تو معتقدی این توهمه، من معتقدم اون حال تو، اصلا قابل مقایسه نیست. حالا، آخرش چی؟! من میبرم یا تو؟ طبق احتمالات هم من!

3- چیزی دیگه به پایان رمضان نمونده، مهمونی رو دارن جمع میکنن ها، اقلا به ته دیگش برسیم...

پانوشت: چون نمیخوام به چنین جاهایی لینک مستقیم بدم که رتبه شون بره بالا، لینکش رو غلط گذاشتم. برای اینکه برین توش، از لینک، پنج تا a اولش رو پاک کنین.

۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبه

استقلال

امروز یه اتفاق جالب افتاد.
ما هر سال، دو واحد اختیاری داریم که در یه موضوعی به انتخاب خودمون درس میخونیم. این موضوعات از زبان های خارجه داره، تا آموزش های آزمایشگاهی و ... امروز یه دکتره اومد گفت که یه پروژه ای داریم، ازتون کمک میخوام که چند نفری این رو انتخاب کنن. میخوایم Google Health رو به مریض های بیمارستانمون یاد بدیم. یعنی مریض ها بتونن بدون کمک پزشکشون، خودشون بتونن نتیجه آزمایش هاشون رو بفهمن و ... (میتونین خودتون برین توش ببینین چه خبره) گفت که تو آمریکا دارن از این استفاده میکنن و آروم آروم داره تو اروپا هم جا می افته و ما میخوایم تو انگلستان شروعش کنیم.
بعد یه مقایسه خیلی جالب کرد: گفت مارتین لوتر رو میشناسین؟ اون یکی از کارهایی که کرد که کلی هم جنگ راه انداخت، این بود که میخواست مردم بدون کمک اسقفشون، خودشون انجیل رو بخونن و بفهمن. ما هم میخوایم این کار رو در مورد مریض ها بکنیم.

He wanted people to read and understand their bible without their bishop. That's what we want to do.
خیلی حال کردم.

پانوشت: نخیر، فکر نکنم این رو انتخاب کنم به عنوان واحد اختیاریم.

۱۳۸۷ مهر ۱, دوشنبه

پیشرفت

وقتی این جمله احمدی نژاد رو از این مقاله خوندم، خیلی خیلی کیف کردم:

علما محترم هستند اما ما کار ‏خودمان را مي کنيم.شما توصيه بکنيد اما همه توصيه ها را که نمي توانيم اجرا کنيم. مسووليت اداره کشور را داريم و ‏آن قوانين خود را دارد.

این یعنی بالاخره به ما عملا اثبات شد که علمای دینی، لزوما حرفی که میزنند معقول نیست. یعنی تشخیص مصداق، در امور سیاسی و اجرایی به عهده خود ماست، نه علما.
و این یعنی پیشرفت!
این مقاله رو حتما بخونین، خیلی تحلیل خوبی داره.

۱۳۸۷ شهریور ۲۲, جمعه

مضی الزمان و قلبی یقول إنک آت

خب، به لطف خدا برگشتم.
1- دو سه روزی سرم شلوغ بود، چرا؟ چون وقتی از اینجا در می اومدم، کتاب های مدیریتم رو نیاوردم با خودم چون فکر میکردم یه ماهه برمیگردم، ولی حدود دو ماهی ایران بودم، بنابراین وقتی برگشتم، سه روز وقت داشتم که چهار تا کتاب رو نگاهی کرده و مقاله ام رو بنویسم و بفرستم. خب، شکر خدا، خدا مقاله رو قبولوند و الان کمی آرامش خیال دارم
2- ماه رمضان است، به این جمله عزیز عزیزترین پیامبران دقت کنید: أیها الناس: من حسن منکم فی هذا الشهر خلقه کان له جوازا على الصراط یوم تزل فیه الأقدام
3- این ماه، هر چی داریم رو بشوریم بگذاریم کنار، دوباره ازش بخوایم از اول پرمون کنه. خدا بیامرزه مولوی رو با این بیت:
گفت که با بال و پری، من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بی پر و پر کنده شدم
4- دعا میکنم خدا هر چی خیر است رو برامون پیش بیاره، خدا کنه خاتمی بیاد... دست راست و چپ هم لینک موج سوم، پویش دعوت از خاتمی رو گذاشتم.
5- راستی، یه توصیه، این ماه، قرآن بخونین، خوبه...
6- و عشق، تنها عشق...