۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه

بی خوابی

امروز یه نمایشگاه با عنوان Sleeping & Dreaming رفته بودم. یه مبحث خیلی جالب داشت که به فکرم فرو برد. مسئله بی خوابی (Insomnia) خیلی جالبه. بعضی ها تلاش کردن چندین روز بیدار بمونن و نخوابن، 9 روز، 11 روز ... ولی یه سوال، واقعا مرز تحمل بیخوابی کجاست؟ هنوز مبانی بیوشیمی خواب رونخوندم، ولی یه نکته خیلی جالب هست. مثلا تو زندان ها یه شیوه شکنجه، بیخوابی دادنه، تا میخواد چرتت ببره صدا میکنن، میزنن، میگن صاف بشین و .... یه خبرنگاری که میدزدنش میبرنش تو آلمان اینطوری بوده، میگه بعد از مدتی بیخوابی دیگه واست مهم نیست. احساس بی تفاوتی (apathy) پیدا میکنی و هر چی بخوان میگی،

but in my case, there was nothing to tell!
یه بیماری هم هست به نام Fatal Familial Insomnia (بیخوابی خانوادگی کشنده) که یه بیماری ژنتیکه که خودش رو تو میان سالی نشون میده (تو دنیا 25 نفر تا حالا!) یه فیلم از یکی از این ها بود، بنده خدا 6 ماه بیدار موند و بعدش مرد. باور کردنی نیست. گاهی اوقات به نظر میومد که داره چرت میزنه ولی نوار مغزی میگفت هنوز بیداره و ...
حالا سوال من اینه اگه یه نفر یکی دیگه رو همینطوری بکشه، مجرمه. اگه بعد از ده روز بیداری بکشه، احتمالا مجرم نیست. این مرز رو چجوری میشه تعیین کرد؟!

2 comments:

ناشناس گفت...

تو حقوق یه مبحثی هست که اگه طرف موقع ِ ارتکاب ِ جرم تعادل ِ روانی نداشته، مجرم نیست و باید درمان بشه. البته اثبات و تشخیص ِ این به عهده‌ی ِ روان‌شناس‌ها و هیأت ِ منصفه‌ست، و مرز ِ دقیقی نمی‌شه براش گذاشت.

Mohammad KhoshZaban گفت...

همین سوالمه، مرز دقیق نداره، یعنی اگه طرف خیلی گیر بده، یه وکیل ماهر هم داشته باشه، شاید اصلا بتونه معاف بشه؟!